میگذره
دیشب استادمون رو تو پیاده رو دیدم شما هم با من بودی.سلام و احوال پرسی کردم اول به جا نیاورد اما بعدش که توضیح دادم شناخت بهم گفت بچه ی خودتونه؟ منم با کمال افتخار جواب دادم بله. اون موقع که داشتم این جوابو میدادم یه حس خوبی همه ی وجودم رو گرفته بود کلا هر کی که ازم میپرسه دختر خودته خیلی خوشحال میشم که جوابم مثبته عزیزم من به تو افتخار میکنم بعد از ایشون خداحافظی کردم یه لحظه خاطرات دوران بارداریم که با سال اول تحصیلیم تو دانشگاه همراه شده بود یادم اومد خاطراتی که چه تلخ چه شیرین اما گذشت چند وقتیه که این جمله همیشه تو ذهنمه که حالا خیلی خوب یادم نیست ولی کلا منظورشو میگم: یه نفر به یه بزرگی گفت که سخت میگ...